یکشنبه 24 تیر 1403 - 1:37 قبل از ظهر

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 635
نویسنده پیام
saba آفلاین


ارسال‌ها : 192
عضویت: 5 /2 /1391
سن: 22
تشکرها : 173
تشکر شده : 90
نحوه ی محبت و نفوذ دانشجو به دل استاد (برگه ی امتحان)

 

 این جفنگیات مرسوم که در برگه ی امتحان مینویسند و از بیماری مادر تا اینکه اگر این درس

را نمره نیاورم مشروطم میشوم و ... هم، خیلی خز شده و هم، حتی یک بچه ی 5 ساله باور

نمیکند؛ چه برسد به یک دکتر!

 

 کمی نوآوری و خلاقیت داشته باشید. جناب استاد به اندازه ی کافی خودش مشکلات و بدبختی

دارد، دیگر نیاز نیست شما با آن خط زیبای منحصر به فردتان یک صفحه ی آچار برایش از

مشکلاتتان بگویید. حالا باز ای کاش فقط یک نفر چنین خزعبلاتی می نوشت. یکهو می بینی

از 30 نفر دانشجو، بیست و هشت نفر عینا نوشته اند که اگر این درس را نمره نگیریم

مشروطیم و مادرمان مریض است و پدرمان زندان است و فلان و بهمان. انگار این مشکلات

را هم از روی دیگر تقلب کرده اند.

===================

 

روشی پلید

 

 

یک

درس ساده ای بود که من بنا به دلایلی نتوانسته بودم اصلا این درس را بخوانم و با

ذهن کاملا خالی سر جلسه امتحان رفتم. نیم ساعتی نشستم و دیدم هیچکدام از این سوالات

حتی برایم آشنا هم نیست. یک جمله در پایان برگه نوشتم و برگه را تحویل

دادم:

 

«در اعتراض به تقلب گسترده ای که سر جلسه ی امتحان از سوی دیگر دانشجویان شاهد بودم از

دادن این امتحان خودداری کرده و نمره ی صفر را به بیستِ با تقلب ترجیح

میدهم.»

 

نمره ی الف کلاس را گرفتم! خدایا مرا ببخش.

 

 

=====================

 

صم بکم عمى فهم لایعقلون

 

 درس معارف بود. میدانستم موضوع درس چیست و مباحثش در چه زمینه ای است -با عرض خسته

نباشید به خودم- اما جزئیات مطالب و محتوای درس را نمیدانستم. سوالات توزیع شد و

باز هم دیدم سوالات کمی برایم ناآشناست. از مغرب و مشرق و زمین و زمان نوشتم. هر

آنچه از کتاب دینی کلاس اول ابتدایی، آقای واسعی گفته بود که مثلا چگونه مواد غذایی

در بدن مادر تبدیل به شیر میشود تا برهان نظم و علیت که در دبیرستان خوانده بودم.

اما نقطه ی طلایی برگه این جمله بود:

 

 

«جناب استاد برای من کاری نداشت که عین محتوای کتاب را برایتان کپی کنم اما شما با روش

زیبای تدریس خود به ما یاد دادید که چگونه تنها به منابع اکتفا نکنیم. گفتید در دین

عقل هم سهیم است و نباید «صم

بکم عمى فهم لایعقلون»

بود. پس من ترجیح دادم مفهوم را بفهمم ولی کپی نکنم بلکه از دانسته های خود

بنویسم.»

 

بیست گرفتم! خدایا مرا ببخش.

 

 

========================

 

 

اگردین ندارید لااقل دلم شاد کنید

 

 

محاسبات عددی درس بسیار دشوار. حداقل برای من که علاقه ی چندانی به ریاضیات و مباحث محاسبه

ای کامپیوتر نداشتم. سوالات توزیع شد و مطابق معمول! خداوکیلی دیگر این درس 3 واحدی

را خوانده بودم ولی چه کنم که در مغزم جای نگرفته بود. عادت دارم که قبل از اینکه

برگه را تحویل دهم نمرهی خود را تخمین میزنم. در بهترین حالت 7 میشدم. امکان رسیدن

امدادهای غیبی هم تحت هیچ عنوانی میسر نبود. آخر برگه نوشتم:

 

 

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید

                   

قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

 

 نمره ی 11 گرفتم و نفر سوم کلاس شدم! خدایا مرا ببخش.

 

====================

 

 

وساطت

حافظ

 

 

استادحسینی دکترای ادبیات بود و استاد درس شیوه ی نگارش (البته فامیلش شهبازی بود ولی

چون ممکنه یه وقت بیاد اینجا رو بخونه من نام مستعار نوشتم). عاشق حافظ بود و آخر

هر جلسه چند بیت از حافظ میخواند و چشمانش پر از اشک میشد. سوالات چی.....؟ بگید؟ 

نه که بلد نباشم اما در حد 15-16 بیشتر نمیگرفتم. قبل از امتحان سری به اینجا زده

بودم و واژه ی «شهباز»

را در دیوان حافظ سرچ کردم و آن بیت را کف دستم ثبت کردم. زیر برگه امتحان نوشتم

:

 

ا«جناب ستاد من که «حافظ» را نمیشناختم؛ این شما بودید که در این ترم عشق حافظ را در وجود من انداختید! و

باعث شدید تا با این شاعر آسمانی آشنا شوم. امروز قبل از امتحان گفتم تفالی به حافظ

بزنم و ببینم چه میشود، این بیت آمد»:

 

خاکیان بی بهره اند از جرعه ی کاس الکرام

 

این تطاول بین که با عشاق مسکین کرده اند

 

شهپرزاغ و زغن زیبا صید و قید نیست

این  کرامت همره شهباز و شاهین کرده اند

 

 

بیست گرفتم! تنها بیستی که استاد در چند سال اخیر به یک دانشجو داده بود. خدایا مرا

ببخش.

 

 

========================

 

 

تصویر من رو شطرنجی کنید

 

 امتحان نظریه های جامعه شناسی و ... . تو رو خدا نام این استاد را بیخیال شوید.

استاد نسبتا معروفی است و البته در بسیاری از دانشگاههای یزد هم تدریس 

دارد و حسابی سرش شلوغ است. 10 نمره تحقیق و کنفرانس داشت و 10نمره

 

هم امتحان پایان ترم. سرم بوی قرمه سبزی میداد. با یکی از بچه هاشرط

گذاشتم که تحقیق و کنفرانس ارائه نمیدهم اما نمرهی بالای 18 میگیرم.

  برای امتحان تئوری هم حسابی خواندم و خودم را آماده کردم. انصافا هم سوالات

 

را خوب جواب دادم. فقط در پایانِ برگه بدون اینکه تحقیق یا کنفرانسی ارائه کرده

باشم، نوشتم:

 

«موضوع

تحقیق و کنفرانس: بررسی علل قبولی بالای دانش آموزان یزدی دردانشگاهها در طی 16 سال

اخیر.»

 

 

 19گرفتم! خدایا این یکی رو دیگه مردونه ببخش.

 

================

 

 

اگه مردی منو بنداز

 

 با حساب خودم 13- 14 میشدم. اما این نمره برای من که عنوان شاگرد سومی!!!

 

کلاس را یدک میکشیدم خیلی فجیع بود. استاد فوق العاده جدی و بداخلاق بود و

چندان نمیشد طرفش رفت. یک جمله پایان برگه نوشتم:

 

«جناب

استاد حضور در کلاس شما در این ترم برایم بسیار مغتنم و مفید بود.

اگر ترم بعد با ما درس برمیدارید که هیچ، اگرنه بدون تعارف دوست دارم این درس

را پاس نکنم تا ترم بعد هم استادم شما باشید.»

 

17!

خدایا سه تا نقطه


امضای کاربر : بارالها تو نادیده میگیری، من هم نادیده میگیرم ،تو خطاهایـم را ،من عطاهایت را . . .









چهارشنبه 06 اردیبهشت 1391 - 11:35
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از saba به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: system32 & saeedzarepour &
saeedzarepour آفلاین


مدیران انتخابی
ارسال‌ها : 1430
عضویت: 3 /2 /1391
محل زندگی: iran>>>kerman>>>bam
سن: 24
شناسه یاهو: saeed.zarepour
تشکرها : 465
تشکر شده : 1212
پاسخ : 1 RE نحوه ی محبت و نفوذ دانشجو به دل استاد (برگه ی امتحان)


امضای کاربر :



چهارشنبه 06 اردیبهشت 1391 - 13:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
tina آفلاین



ارسال‌ها : 573
عضویت: 8 /2 /1391
محل زندگی: قاره کوچک
سن: 23
تشکرها : 260
تشکر شده : 178
پاسخ : 2 RE نحوه ی محبت و نفوذ دانشجو به دل استاد (برگه ی امتحان)

خیلی حال کردم

به این میگن بخشی از نبوغ ایرانی


امضای کاربر : خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
جمعه 08 اردیبهشت 1391 - 18:20
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
erfanl آفلاین



ارسال‌ها : 195
عضویت: 5 /2 /1391
محل زندگی: ایالت متحده نیشابور
سن: 83
شناسه یاهو: erfan.lakzian@ymail.com

تشکر شده : 52
پاسخ : 3 RE نحوه ی محبت و نفوذ دانشجو به دل استاد (برگه ی امتحان)

ممنون جالب بود


امضای کاربر :
جمعه 08 اردیبهشت 1391 - 19:10
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
saeedn2 آفلاین



ارسال‌ها : 322
عضویت: 17 /1 /1391
سن: 17
تشکرها : 37
تشکر شده : 76
پاسخ : 4 RE نحوه ی محبت و نفوذ دانشجو به دل استاد (برگه ی امتحان)

 استادا تیزن


امضای کاربر : [center]
[/center]
[center]
[/center]

ممنون میشم به انجمنم سر بزنید
جمعه 08 اردیبهشت 1391 - 20:21
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
erfanl آفلاین



ارسال‌ها : 195
عضویت: 5 /2 /1391
محل زندگی: ایالت متحده نیشابور
سن: 83
شناسه یاهو: erfan.lakzian@ymail.com

تشکر شده : 52
پاسخ : 5 RE نحوه ی محبت و نفوذ دانشجو به دل استاد (برگه ی امتحان)

اره بابا


امضای کاربر :
جمعه 08 اردیبهشت 1391 - 20:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
fati-m2012 آفلاین



ارسال‌ها : 484
عضویت: 8 /2 /1391
محل زندگی: ديار سلمان فارسي
سن: 20
تشکرها : 86
تشکر شده : 210
پاسخ : 6 RE نحوه ی محبت و نفوذ دانشجو به دل استاد (برگه ی امتحان)

خيلي جالب بود

در طول 2 سالي كه از عمر دانشجو بودنم ميگذره يكبار هم توي برگه امتحانم براي استاد چيزي ننوشتم

شايد اين ترم اين كار و كردم - بعدا نتيجش رو بهتون ميگم دو حالت داره يا مي افتم يا پاس مي شم


جمعه 08 اردیبهشت 1391 - 21:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :